ماه پنجم
این ماه که آرشیدا خانم چهار ماهش تموم شد و رفتیم واکسن زدیم خدا رو شکر زیاد اذیت نشد و خیلی کم تب کرد و زودی خوب شد .
دخترم دیگه بزرگ شده عاشق اینه که بشینه و اصلا حالت خوابیده رو دوست نداره دکترش هم اجازه داد که بشینه الان زمانی که بیداره همش نشسته و داره بازی می کنه دیگه یاد گرفته که دستشو دراز کنه واسه اسباب بازیهاش و اونا رو بگیره . خودش پستونکش رو در میاره و خودش به دهنش می زاره و با پستونک کلی بازی می کنه .
تا اواخر پنج ماهگیت به طور کامل یاد گرفتی که بشینی ولی من زیاد بهت اطمینان نمی کردم بالش بارداری خودمو می پیچوندم دورت و زیرت هم به ملافه پهن می کردم اسباب بازیهاتو می ریختم دورت و تو هم می نشستی و باهاشون بازی می کردی البته به 1 شرز و اونم این بود که منم در کنارت باشم و با هم بازی کنیم به محض اینکه ازت دور می شدم خودت رو کج می کردی سمت من و گریه می کردی که بیام بغلت کنم
من نمی فهمم تو به گوشهای این هاپوی بیچاره چه کار داری
راستی پیانو زدن مامان رو هم خیلی دوست داری و هر موقع برات اهنگ می زنم با خوشحالی پاهاتو تکون می دی .