عید نوروز
دختر نازم امسال به قدری مشغول درست کردن تزیینات تولدت بودم که فرصت نکردم برای سفره هفت سین کار خاصی انجام بدم و یه سفره جمع و جور و کوچولو درست کردم که سر سال تحویلی دور هم باشیم مامن اشرف و با با کریم اینا گرگان بودن و مامان شهین و بابا داود صبح روز سی اسفند یعنی همون روز عید رفتن شمال . من و بابایی اصرار داشتیم که لحظه سال تحویل خونه خودمون باشیم و کنار گل دخترمون . شب قبل که 4 شنبه سوری بود خونه بودیم و آخرین کارهای خونه تکونی رو به اتفاق بابایی انجام دادیم ، شب هم رفتیم بالا پشت بام و سه تایی اون فشفشه ای که بابایی خریده بود رو روشن کردیم به هر سه تامون خیلی خوش گذشت و کلی خندیدیم . هوا خیلی سرد بود و زود اومدیم خونه . صبح روز بع...
نویسنده :
آنا (مامان آرشیدا )
1:04